♟ اهمیت «ریز تصمیم‌ها» و «تصمیمات روزانه» در تیم‌های فنی!

♟ اهمیت «ریز تصمیم‌ها» و «تصمیمات روزانه» در تیم‌های فنی!


قبل از شروع خوبه تا تعریف‌مون رو از ترم‌های «ریز تصمیم‌» و «تصمیم روزانه» شفاف کنیم:

«تصمیمات روزمره» یک اصطلاح کلی است که تمام انتخاب‌های روزانه‌ی ما رو در بر می‌گیره، در حالی که «ریزتصمیم» نوع خاصی از تصمیمات روزمره هستن که کوچک، سریع و در طول زمان انباشته می‌شن تا نتایج، عادات و طرز فکرهای بزرگتری رو شکل بدن. در اصل، همه ریز تصمیم‌ها، تصمیمات روزمره هستن، ولی همه تصمیمات روزمره، ریزتصمیم نیستن، چون دومی روی کوچیک بودن و قدرت تجمعی تصمیم‌ها تأکید داره.


🐘 تصمیمات روزمره (everyday decisions)

هر انتخابی که در طول یک روز معمولی انجام می‌شود، از تصمیمات بزرگ زندگی گرفته تا تصمیمات کوچک.

دامنه‌اش می‌تونه شامل انتخاب‌های مهم زندگی مثل محل زندگی، جابجایی‌های شغلی بزرگ یا تصمیمات فنی بزرگ باشه. تأثیر این انتخاب‌ها بر جهت کلی و کیفیت زندگی و کار فرد تأثیر می‌گذاره.


🐜 ریز تصمیم‌ها (micro decisions)

انتخاب‌های کوچیک و به ظاهر بی‌اهمیتی که در لحظه گرفته می‌شن و اغلب به تلاش آگاهانه‌ی کمی نیاز دارن.

ویژگی‌های غالبشون سریع بودن (اغلب در عرض چند ثانیه گرفته می‌شن)، متعدد بودن (یک فرد روزانه هزاران ریز تصمیم می‌گیره)، انباشت‌پذیری (اگرچه به تنهایی بی‌اهمیت هستن، اما برای شکل‌گیری عادات و تأثیرگذاری بر نتایج آینده جمع می‌شن).

برای مثال تصمیم‌گیری در مورد اینکه برای صبحانه چه چیزی بخوریم، چه زمانی از خواب بیدار شیم، کدی که می‌نویسیم رو تست کنیم یا نه، الان وسط کار توییتر ببینم یا نه، یه سرچ کنم که این خط کد یا این معماری نمونه بهتری داره یا نه، یا امروز یه کار کوچیک برای اهدافم انجام بدم یا نه.

تأثیرشون رو در شکل‌دهی عادات و طرز فکر (این‌ها بلوک‌های سازنده رفتار و الگوهای فکری هستن)، یا تأثیرگذاری بر نتایج بزرگتر ( می‌تونن منجر به تغییرات بلندمدت بشن و حتی توی رویدادهای بزرگ زندگی، مثل ایجاد یک رابطه موفق از طریق مجموعه‌ای از تعاملات کوچیک و مثبت، یا تغییر مسیر شغلی و موفقیت پروژه ناشی از رفتارهای درست ولی کوچیک، نقش داشته باشن)، یا انرژی ذهنی رو حفظ می‌کنن (با خودکارسازی یا تنظیم گزینه‌های پیش‌فرض برای ریز تصمیم‌ها، افراد می‌توانند بار شناختی و خستگی ذهنی رو کاهش بدن).


💡 اثرگذاری روی تیم‌ها و لیدرشیپ فنی

فکر کنم با چند خط بالا، سرنخ‌ها رو گرفته باشین که منظورم چیه. اینکه یک تیم هرکاری می‌کنه نمی‌تونه به «حال خوب» فردی و جمعی برسه، که خود این شامل موفقیت و پیشرفت فنی، محصولی، و رضایت تمام عناصر دخیل در چرخه محصول از مالک تا تولیدکننده تا مصرف‌کننده می‌شه؛ یکی از دلایلش بی‌توجهی به این ریزتصمیم‌هاست.


ما آدم‌ها ما در طول روز فقط مقدار محدودی از انرژی ذهنی یا بودجه تصمیم‌گیری (Decision-making bandwidth) داریم. هر تصمیم، هرچند کوچیک، بخشی از این ظرفیت رو مصرف می‌کنه. این ایده به مفهومی به نام Decision Fatigue (خستگی تصمیم‌گیری) مرتبطه.

برای همینه که مثلا زاکربرگ، جابز، یا اوباما در مورد محدود کردن انتخاب‌های غیرضروری روزانه صحبت کردن (مثل پوشیدن لباس تکراری روزانه)، چون می‌خواستن ظرفیت تصمیم‌گیری‌شون رو برای مسائل مهم نگه دارن. یا مثلاً قضات دادگاه صبح‌ها تصمیم‌های عادلانه‌تری می‌گیرن نسبت به عصرها. یا McKeown موضوع تمرکز بر «تمرکز انرژی روی تصمیمات مهم» رو طرح می‌کنه برای از بین بردن "نشت انرژی شناختی" در ریزتصمیم‌های بی‌ارزش.


با این مثال‌ها فکر می‌کنم نیازی به طولانی کردن مطلب نباشه که به عنوان عضو یا لیدر تیم فنی، تصمیمات کوچیک روزانه رو چقدر باید جدی گرفت و چقدر مهمه که انرژی رو سر ریزتصمیمات کم‌اهمیت هدر ندیم! نمونه‌های زیادی از ریزتصمیمات اشتباه توی تیم‌های فنی هست مثل:


- نوشتن کد بدون تست اولیه (و گفتن اینکه “الان مهم نیست، بعداً مینویسم تستشو”)

- چک نکردن لاگ‌ها بعد از دیپلوی یا رها کردن هشدارهای CI/CD به حال خودشون

- اینکه بگیم “فعلاً یه راه‌حل موقت می‌ذارم تا بعداً بهترش کنم” (که هیچ‌وقت بهتر نمی‌شه)

- باز کردن پیام اسلک/تیمز وسط تمرکز و بعدش گم‌کردن تسک اصلی

- انتخاب سریع و بدون بررسی لایبرری یا پکیج، بدون اینکه نگاه کنیم آخرین آپدیتش کی بوده یا چقدر در جامعه فنی پذیرفته شده

- گفتن “فعلاً این naming بد رو تحمل می‌کنم، وقت ندارم عوضش کنم” و بعدش به دام تکنیکال دِبت افتادن

- یا حتی نگفتن یک جمله تشکر یا فیدبک کوچیک که می‌تونه انرژی مثبت زیادی تو تیم پخش کنه


این‌ها همه ریزتصمیم‌ هستن؛ سریع، جزئی، اما به طرز عجیبی مؤثر.


🔧 پس چیکار کنیم؟


برای اینکه ریزتصمیم‌ها در خدمت ما و تیم‌مون باشن، نه علیه‌مون، چند تا اصل مهم رو می‌تونیم دنبال کنیم: