🤡 داستان Vibe Coding، اصطلاحی جدید در توسعه نرمافزار!
🤡 داستان Vibe Coding، اصطلاحی جدید در توسعه نرمافزار!
سال ۲۰۲۳، Andrej Karpathy مدیر سابق هوشمصنوعی تسلا و جزو تیم بنیانگذار OpenAI و فارغالتحصیل دکتری علوم کامپیوتر استنفورد یه توییت زد که:
داغ ترین زبان برنامه نویسی جدید «انگلیسی» است!
خُب معنی این توییت مشخص بود، اینکه ملت پرامپت مینویسن به جای کُد! چند هفته پیش توییت دیگهای زد که توضیح داد نوع جدیدی از کد نویسی به وجود اومده که اسمش رو «vibe coding» گذاشته، یعنی نوعی از برنامهنویسی که فرد کلاً کد و درک روال برنامه رو بیخیال شده و فقط خواستهاش رو با LLM طرح میکنه، حتی کد تولید شده رو هم نمیخونه و مستقیم اجراش میکنه، اگر نتیجه دلخواه نبود یا خطا داد، فقط متن خطا یا رفتار دلخواهش رو دوباره به LLM میده تا نهایتا به نتیجه دلخواهش برسه (مثل این جواگرهای که افتادن روی Cursor)
بعضاً حتی تایپ هم نمیکنن و با SuperWhisper صحبت می کنن! این کدها شاید برای افراد غیربرنامهنویس، محصولات تفننی و آخرهفتهای خوب باشه، ولی با «محصول» فاصله داره.
حتی از تیکه کدهایی که قبلا بعضی برنامهنویسها از stackoverflow کپی/پیست میکردن و درکی ازش نداشتن و صرفاً کار میکرد هم بارها بدتره...
اینا ته تهش به درد اساتید و نوابغ اینستاگرام میخوره که پکیج برنامهنویس شدن در ۱ ساعت و درآمد میلیان دلاری در روز بفروشن!
این vibe coding میتونه نیمه تاریک هوش مصنوعی برای برنامهنویسها باشه! دقت کنید: برای مثلا کسی که کدنویسی برای تحلیل داده بلد نیست و با استفاده از این سرویسها توانمندتر میشه تا کارهای خودش رو «آگاهانه نسبت به نتایج» ولی «ناآگاه نسبت به فرایند» به نتیجه برسونه (مثل یک حسابدار) اتفاقا میتونه خوب باشه. ولی برای برنامهنویس، نه!
برای یادگیری یک زبان برنامهنویسی جدید، یا تکنیکهی جدید، مشروط به فرض کردن LLM به عنوان یک معلم صبور که از سوالاتمون خسته نمیشه، خیلی خوبه؛ ولی به عنوان مرجعی برای کپی کردن و بعدتر پیست کردن، نه!
این vibe coding میتونه مثل یک مخدر توهمزا، فرد رو دچار توهم توانمندی کنه، و ناخواسته توی مسیری بیوفته که بعدتر بیآبرویی براش بسازه.
💬 نظرتون چیه؟ موافقید که vibe coding برای تفنن خوبه ولی برای کار، بسیار بد؟