🎬 **Video:** [Click to view 229_ZBB3QlnIbrryUun0.mp4](./media/229_ZBB3QlnIbrryUun0.mp4)

🎬 Video: [Click to view 229_ZBB3QlnIbrryUun0.mp4](./media/229_ZBB3QlnIbrryUun0.mp4)



این ویدیو از دکتر شهشهانی عزیز چند وقته زیاد دست‌به‌دست می‌شه.

از اونجایی که نظام آموزشی ما مشکلات ساختاری زیادی داره، احتمالا اینکه «این درس‌ها مثل ریاضی و معادلات دیف و محاسبات عددی و... به چه درد می‌خوره/می‌خورد» سوال خیلی‌ها خصوصا جوان‌ترها باشه، زیاده.


چیزی که می‌نویسم، ترکیبی از پاسخیه که تقریبا جمله‌به‌جمله‌اش بعد از این همه سال یادم مونده و بخش زیادیش توی این ویدیو تکرار شده + درک و شهود خودم.


هدف نظام آموزشی اصلی (چیزی که توی ایران صرفا از نظر شکلی کپی شده) از مدارج تحصیلی اینه:


- تکنسین (فوق دیپلم): فرد، یک سری مهارت مشخص رو برای انجام کارهای مشخص یاد بگیره؛ بیشتر، نه!


- مهندسی (لیسانس): فرد، به «دانش عام حل مسئله» برسه، یعنی روش‌ها و زاویه نگاه‌های مختلف رو برای بررسی مسائل یاد بگیره، و بدونه چه نوع مسئله‌ای از طریق چه روشی قابل حل است.


- مهندسی (فوق لیسانس): فرد علاوه بر «دانش عام به حل مسائل» روی یک تیپ «مسئله مشخص» تمرکز می‌کنه و روی یکی از روش‌های حل اون مسئله، «بهینگی» ایجاد می‌کنه.


- مهندسی (دکترا): فرد روی تیپ مسئله مشخصی که قبلا دانشش رو تعمیق کرده، «یک روش حل مسئله جدید» ارائه می‌کنه به جهان.


❓عارضه‌یابی نظام آموزشی مهندسی:


*️⃣ کتب درسی، یک‌به‌یک «وارد» و «تدریس» می‌شن؛ ولی ارتباط بینشون وارد نشده! مثل قطعات مختلف یک ماشین که جدا جدا وارد کردیم، ولی یادمون رفته دستورالعمل مونتاژ ماشین رو بیاریم!! به بچه‌های مردم قطعات جدا جدا می‌فروشیم، بدون اینکه وصل شده باشن به هم!


*️⃣ صنعت و دانشگاه باید مثل یک مدار «سری» بسته بشن، نه «موازی»! توی ایران فرم غالب، موازی است.


*️⃣ «دوره دانشگاهی» در خدمت «هدف» فرد نیست؛ بلکه «هدف افراد» در خدمت «تحصیل دانشگاهی» است. تا اینجا مشکل ۳۰ درصده، ۷۰ درصد مشکل وقتی کامل میشه که جایی که «باید» هدف برای افراد شکل بگیره هم کارش رو درست انجام نمی‌ده!!

همین عارضه متوجه خود دانشگاه هم هست، یعنی هدف تاسیس خیلی دانشگاه‌ها عملا آمار تعدادی و اشتغال‌زایی برای کارکنان دانشگاه بوده؛ همین بلا رو هم با «تعداد» مقاله و مفهوم چرندی مثل «تولید علم» آوردن.


*️⃣ پرداختن به منابع «غیراصیل» این عوارض رو تشدید کرده، مثل کتبی که بد ترجمه شده و شاکله‌ي معیوبی از مطلب رو همراه داره، یا جایگزینی جزوه و کتاب فرعی، به جای «منابع اصیل» (کتاب رو به استاد هم تعمیم بدید با همین منطق، یعنی استادی که اصالت سواد نداره). البته این بخشیش در فرهنگ ما هم هست که دنبال زحمت کمتر و زودتر به نتیجه رسیدنیم که توی جای جای کارهامون از استفاده کور از ابزارها و نخوندن داکیومنت، تا تصور یادگیری با یک پست وبلاگی تا دنبال جزوه گشتن به جای کتاب خوندن تا... بهشون دچاریم.


ببخشید اگر غیر مرتبط با مطالب کانال بود... 😊🌱